حرف میزنم با پیرهنت هر شب
بی حرفیاشو گوش میگیرم
اینقد بهم محرم شده حتی
با پیرهن تو دوش میگیرم
دستم هنوز عطر تورو داره
با اینکه از من دست میشوری
هرشب ستاره هارو میشمارم
چند سال نوری از دلم دوری
میترسم از آینده ی بی تو
از همسری که جاتو میگیره
از بچه ای که مادرش نیستی
از مادری که جاتو میگیره
میترسم میترسم